وقتی میان نامزدها خبری از فیلمهای مطرح و شاخصی چون «آواز گنجشکها» (مجید مجیدی)، «محاکمه در خیابان» (مسعود کیمیایی)، «تنها دوبار زندگی میکنیم» (بهنام بهزادی)، «عیار14» (پرویز شهبازی) و «صداها» (فرزاد مؤتمن) حتی در حد نامزدی در یک رشته نیست و فیلمهایی چون «بهرنگ ارغوان» (ابراهیم حاتمیکیا)، «هیچ» (عبدالرضا کاهانی)، «کیفر» (حسن فتحی) نیز چندان مورد توجه قرار نگرفت، میشد انتظار واکنشهای تندی را داشت.
از سوی دیگر، اما نامزدهای معرفیشده، خوب یا بد، سلیقه، گرایش و برداشت داوران جشن را که اعضای اصناف سینمایی هستند نشان میدهد. در این شیوه رایگیری، هم تعداد داوران بسیار بیشتر از داوران جشنواره فجر است و هم این که در شیوه داوری، تخصصگرایی بیشتری به چشم میخورد. میشود ابراز گلایه کرد که مثلا در بخش کارگردانی، چگونه از کنار نامهایی چون کیمیایی و استعدادهایی مانند بهنام بهزادی به راحتی عبور شده و در عوض بیضایی و کریم مسیحی برای فیلمهای ضعیفشان نامزد شدهاند.
میشود در مورد برخی از رشتههای بازیگری، شائبه محفلگرایی را مطرح کرد و این که بهنظر میرسد از 5نامزد معرفیشده 3نفر میتوانستند جای خود را به گزینههای بسیار بهتری بدهند. فهرست نامزدهای جشن چهاردهم امکان ایرادگرفتنهای اینچنینی را فراهم میکند. به ندرت پیش آمده که قضاوت پیرامون آثار هنری رضایت همگان را در پی داشته باشد.
چه در مورد جشن سینمای ایران و چه جشنواره فیلم فجر همواره به ترکیب نامزدها و برگزیدهها ایراد وارد شده است. این دوره از جشن سینما نیز مانند دورههای قبل مستثنا از این قاعده نیست و در هر رشتهای شاید بتوان انتقادی را وارد دانست. مثلا چگونه بازی محمدرضا فروتن در «دیگری» شایسته نامزدی تندیس شناخته شده و حضور بهرام رادان در «سنتوری» نه؟! فیلمبرداری فوقالعاده بایرام فضلی در «تنها دو بار زندگی میکنیم» چطور دیده نشده؟
ورای این پرسشها که طرح آنها میتواند برخی ابهامات را نیز برطرف کند، باید به سلیقه داوران احترام گذاشت و این نکته را هم در نظر گرفت که تنها در هر رشته فقط 5نامزد تندیس معرفیشده و با توجه به حضور بیش از 140فیلم در جشن امسال، کار داوری دشوارتر از دورههای دیگر بوده است.
در این میان اما بهنظر میرسد جریانی قصد دارد به بهانه نقد داوری جشن سینما، اهداف دیگری را دنبال کند؛ اهدافی که هرچه باشند، ربطی به هنر و سینما ندارند. برخی از واکنشهای انتحاری نسبت به نامزدهای جشن چهاردهم سینما از این جنس بودند؛ نقدهایی بیبهره از منطق و انصاف که پیداست هدف از طرحشان، حمله به مدیریت خانه سینماست، نه اینکه چرا فلان فیلم نامزد جایزه نشده و یکی دیگر شده.
میشود به نقد مدیریت خانه سینما پرداخت. میتوان اشتباهات هیات مدیره جامعه اصناف سینمایی را مورد اشاره قرار داد. میتوان بیتدبیری محمد مهدی عسگرپور و همکارانش را در برخی موارد گوشزد کرد؛ اما نمیتوان صرفا اینها را دید و انبوهی از کارشکنیها و سنگاندازیهای جریان مقابل را ندید.
نمیتوان انبوه تهمتهای سنگینی که این روزها به برخی از اعضای هیاتمدیره خانهسینما زده شده را نادیده گرفت. در چنین شرایطی به حاشیهبردن جشن به هر بهانه و شکلی، به سود هر گروه و جریانی که باشد، به نفع سینما نیست.